توصيه های کلی مربوط به درمان با ويتامين D

در فصل زمستان کمبود ويتامين D همراه با پرکاری ثانويه غده پاراتيروئيد ممکن است در بسياری از افراد سالم مشاهده شود. اين مسئله بيشتر شامل حال افراد سالخورده ميشود. قابل توجه است که افراد دارای پوست تيره بيشتر در معرض اين کمبود قرار دارند. توليد ويتامين D در پوست در ماههای آبان تا فروردين تقريباً تنها در مناطقی صورت ميگيرد که تابش روزانه نور خورشيد تکافو کند( از جمله در ارتفاعات بيش از 1500 متر و پيست اسکی ). بطور کلی ميتوان گفت که محروم بودن از نور خورشيد بمدت 8 هفته همواره به کمبود ويتامين D منجر ميگردد ( بعنوان مثال اقامت طولانی در بيمارستان بهر علت).

اختلالات ناشی از کمبود ويتامين D :

اختلال در معالجه شکستگی استخوان، افزايش پوکی استخوانی، افزايش شکنندگی استخوان، کاهش نيروی ماهيچه، کاهش نيروی دفاعی بدن( افزايش عفونتهای ريوی و برونشها ، بيماری سل). با تجويز 800 واحد ويتامين D در روز ميتوان ميزان شکستن گردن استخوان ران  را  تا پنجاه درصد کاهش داد.

ميزان احتياج به ويتامين D:

ميزان احتياج کودکان و بزرگسالان تا سن 50 سالگی حدود چهارصد تا پانصد IE در روز و در سنين 50 تا 75 سال حدود 700IE و پس از آن 1000 IE در روز است. ميزان احتياج وابسته به عمل کليه ها و ارائه کلسيم به بدن ميباشد. ميزان احتياج به ويتامين D در افرادی که دارای تنها يک کليه ميباشند 700 تا 1000 واحد در روز است.

بيماران تحت درمان دياليز بعلت تشديد متابوليسم بحدود 1500 واحد ويتامين D در روز نياز دارند .

ميزان نياز بيماران مبتلا به سندرم نفروتيک، وابسته به شدت دفع پروتئين است و بحدود 3000IE در روز ميرسد.

آندسته از بيماران که از داروهای ضد صرع استفاده ميکنند ( باربيتوراتها، دی فنيل هيدانتوئين) بطور تقريبی به 2000IE ويتامين D احتياج دارند.

چگونگی جايگزين سازی ويتامين D :

بر اساس احتياج يک يا چند Vigantolette و يا داروهای مشابه ديگر 500 تا 1000 واحد در روز در فصول پائيز و زمستان، يا يک کپسول Dekristol 20.000 يکبار در ماه ( برابر با 700IE در روز) و يا هر 14 روز يکبار (برابر با 1400IE در روز). چنانچه تماس بيمار در فصل تابستان با نور خورشيد کافی باشد، جايگزين سازی ويتامين D بطور کلی لازم نيست. آندسته از بيماران که بطور طويل المدت بستری هستند محتاج به جايگزين سازی در فصل تابستان نيز ميباشند.

تجويز و مصرف غير مجاز ويتامين D:

هيپرکلسمی ( در موارد پر کاری اوليه پاراتيروئيد)
افزايش حاصل ضرب  کلسيم x فسفات از جمله در بيماران تحت درمان دياليز. حداکثر حاصل ضرب مذبور برابر با 4.4 است (K/DOQI) . بعنوان مثال Ca = 2,5 mmol/L، Phosphat = 1,8 mmol/L . حاصل ضرب مورد بحث برابر با 2,5x1,8 = 4,5 خواهد بود.

تشخيص کمبود ويتامين D :

اندازه گيری 25D Hydroxyvitamin در سرم D(OH)25 بعلاوه کلسيم، فسفات و فسفاتاز قليائی.

کنترل سطحD(OH)25

  • در افراد سالم 25 الی 70 µg/L
  • در بيماران تحت درمان دياليز و پس از ترانسپلانتاسيون کليه62.5nmol/L)25µg/L ).

کنترل ميزانD(OH)25 يکبار در طی درمان توصيه ميشود. بعنوان مثال پس از 4 هفته و يا در بيماران تحت درمان دياليز و اقامت در خانه سالمندان يکبار در سال ( در ماههای پائيز و زمستان) بمنظور تنظيم و تصحيح دوزاژ دارو لازم خواهد بود.

هيپوپاراتيروئيديسم (Hypoparathyroidism) :

تجويز (OH)1,252D3 ( بعنوان مثال Rocaltrol از راه دهان 0,5 µg در روز) بهمراه کلسيم بهترين راه مقابله با هيپوپاراتيروئيديسم ناشی از عمل جراحی است. بدين ترتيب ميتوان هيپوکالسمی را سريعآ درمان و ميزان کلسيم را به حدود 2,2 mmol/L افزايش داد. Rocaltrol ميزان جذب کلسيم را در روده ها بطور قابل توجهی افزايش ميدهد. در بيماران مبتلا به هيپوپاراتيروئيديسم بعد از عمل جراحی و عمل طبيعی کليه ها هدف از درمان دست يافتن به 2,1 mmol/L کلسيم در سرم است. از غلظتهای بيشتر و بالا تر از 2,2 mmol/L بايد اجتناب کرد، زيرا در آنصورت بيمار دوچار هيپرکالسی اوری گشته که منجر به آسيب کليه ها ميگردد . علت اين امر عدم وجود هورمون پاراتيروئيد است که وظيفه جذب توبولی کلسيم را بعهده دارد. با کنترل 25(OH)D دو بار در سال ميتوان از کمبود ويتامين D جلوگيری نمود.